عنوان ندارد

اینجا خانه ی مجازی من است برای حرفهایی که نمیتوان به زبان اورد و محلی برای اسایش روحم.

عنوان ندارد

اینجا خانه ی مجازی من است برای حرفهایی که نمیتوان به زبان اورد و محلی برای اسایش روحم.

  • ۰
  • ۰

خواهش

تازه فهمیدم اون پسری که عاشق پیشه منو بهش معرفی کرده کیه.یعنی امروز الف تو مهمونی افطار خونه ی ف بهم گفت.همونی که اون روزی که عاشقذپیشه دماغشو عمل کرده بود اومده بود.و مثه غربتیا یه گوشه کز کرده بود.که حالم از سادگیش و مظلومیتش بهم خورده بود.که مثه ق روباز نبود و بر خلاف اون فقط ساکت بغل تلویزیون خودشو جمعدکرده بود.که منو یاد خودم میدانداخت و خیلی خجالتی و بی دست و پا بود.که الان هیچ کاری نداره و تحصیلاتش معلوم نیست چیه و ماشینشم به دلایل نامعلومی فروخته.که کار سنگ خونه ی عاشق پیشه اینا به عهده شه.خدایا تو همین شبای عزیز ازت خواهش میکنم اونو سر راهم قرار نده.چون نمیتونم بگم نمیخوام.چون خانواده منو میکشن این دفه.چون بخاطر حماقتم تو گذشته گزینه های خوبی رو از دست دادم و سنم رو به ترشیدگی میره و حق انتخاب زیادی برام نمونده.خدایا ازت خواهش میککنم یکی دیگه رو به زودی سر راهم بزار .نه اینو.یکی که به ایده الام حداقل تا پنجاه درصد نزدیک باشه.نه اون پسر دست و پا چلفتی و خجالتی و بی عرضه

  • ۹۴/۰۳/۲۸
  • من هستم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی