عنوان ندارد

اینجا خانه ی مجازی من است برای حرفهایی که نمیتوان به زبان اورد و محلی برای اسایش روحم.

عنوان ندارد

اینجا خانه ی مجازی من است برای حرفهایی که نمیتوان به زبان اورد و محلی برای اسایش روحم.

  • ۰
  • ۰

چند وقتیه بازم احمق شدم.ماه رمضون خوب بودم.همه چی به موقع.بازم قانون شکنیای پشت سر هم.بده.کاش اینجوری نبودم.

مستر برگشته بهم میگه خیلی بی احساسی.یعنی تا حالا از سنگ احساس در اومده بود اما از تو نه.خیلی بهم زنگ میزنه.روزی دو بار تقریبا.کلی حرف میزنه برام.صداشو خیلی دوس دارم.صداش قشنگه.صدای خواب الودمو دوس داره.هر دفه صدام اینجوریه بعدش ک قطع میکنه کلی ابراز عشق میکنه.مثلا امروز صبح ساعت شیش زنگ زد.میگه صدات ک میگیره بانمک میشی.بخاطر الرژیم هر چند وقت یبار اینطوری میشم.میگه صدات از پشت تلفن یه جوریه انگار سنت کمتره.میگه عصبانی میشی بانمک میشی.دیشب بهش گفتم چرا به ادم بی احساسی مثه من ابراز علاقه میکنی و داری در به در دنبال کار میگردی تا به قول خودت اکی شیم.میگه نمیدونم.میگم تا حالا دختر شبیه من ندیدین نه?مکث میکنه میگه یه دونه دیدم.مثه شما میگفت ابراز احساسات نکن وابسته نشیم به هم.کصافط به اونم ابراز علاقه میکرده یعنی.همین حرفایی ک ب من میزنه.خوشگل منی.عروسک مانکن ناز منی.بهش میگم من متعلق به شما نیستم.حواستون باشه.چیزی نمیگه اما دوباره از فرداش زنگ میزنه.جالب اینجاست ک حظوری یا تلفنی جراتشو نداره ازین حرفا بزنه.فقط یه بار گفت یه چیزی بگم .گفتم بفرمایین.یه مکث طولانی کرد و گفت دلم برات تنگ شده.بیخودی ایمیلاشو بهونه میکنه منو ببینه.اون دخترای قبلی هم میومدن همونجا.همین دختره ک براش کارای تبلیغاتیشو انجام میداد میگه بهش گفته بود برام صبر کن تا درسم تموم شه.میگه یه بار بهم گفت تو ازم خواستگاری کردی.باهاش دعوام شد.بعدش بهش گفتم دیگه باهام تماس نگیر.اومد دفترم کلی بغض و گریه ک چرا اینجوری رفتار میکنی باهام.میگه دلم سوخت براش.خطشو میگه واسه این فعال نمیکنه ک دخترای قبلی دست از سرش بردارن.کلا بیخیاله.امروز ک بازار وضش به هم ریخته بود تو گروه پیامای جک میزاشت.دارم فک میکنم میبینم ک ظاهر خوبی داره با صدای خوب و دلنشین.و خوب بلده قربون صدقه ادم بره.فقط همین.یکی دو باری ک گفتیم بعد دعواهامون ک دیگه از هم جدا شیم .گفت خیلی خطرناکی.اصراری نمیکنی برا ادامه دادن.منتظری اخر پاییز شه.از راه احساس برمیگردونم به خونه ی اول.گفت انتظار نداشتم ازت ک بگی جدا شیم از هم.فعلا ک یه جاهای کار بد جوری داره میلنگه.نکنه به قول سیسی عاشق و وابسته شم و به یه پسری ک نه وضعیت کاری درست حسابی داره نه مالی بله بگم.دلم برا صداش تنگ میشه.فعلاذهمین حسو دارم.نمیدونم اگه چند روز نباشه چ حسی پیدا میکنم.تا بحال نشده.نهایتا دو روزی با هم قهر کردیم.سر استیکرا و حرفایی ک نباید در حال حاضز بزنه به من.نمیدونم اگه نباشه چی میشه.

  • ۹۴/۰۶/۲۹
  • من هستم

نظرات (۲)

جدی به چه انگیزه ای بهت ابراز علاقه میکنه ؟ منم یه پسرم وقتی طرفم اینجوری باشه اصا دیگه طرفش نمیرم . فکر می کنم باید احساسات دو طرفه باشه اگه من یک قدم میام جلو اونم باید همین کارو بکنه .
 اینکه میگن پسر باید اصرار کنه و دختر فقط ناز کنه اصلا قبول ندارم . اخه این اسکل بازیا چیه میخایش جوابش مشخصه نمیخایش جوابش بازم مشخصه .
نمیگم باید بهش تو هم ابراز علاقه بکنی و عکس العمل نشون بدهی ها ! ولی میگم عجیبه این اقا.
بعضی صداها خیلی آدمو تحت تاثیر قرار میدن و حال آدمو خوب میکنن جوری که نه وابسته خودش بلکه وابسته صداش میشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی